گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد دوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 47 تا 48 ] ....



ص : 24
اشاره
یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ ( 47 ) وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا
( یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَۀٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ ( 48
[سوره البقرة ( 2): آیه 47 ] .... ص : 24
اشاره
( یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ ( 47
صفحه 33 از 257
ترجمه و شرح .... ص : 24
خداوند متعال دوباره بداستان بنی اسرائیل باز گشته و نعمتها و بزرگ داشتی را که در حق پدران و نیاکان آنها ارزانی داشته یاد
آور میشود و پیش از آنکه بذکر جزئیات این نعمتها بپردازد بنعمت فضیلت و برتري که بآنان بخشیده است اشاره نموده و
میفرماید:
اي بنی اسرائیل و اي فرزندان یعقوب نعمتهائیرا که بشما عطا کردم موسی و هارون را به نبوت بر پیشینان شما فرستادم و آنها را
هدایت کردند و به نبوت حضرت محمّد صلّی اللّه علیه و آله و امامت حضرت علی علیه السّلام از آنها پیمان گرفتند بخاطر بیاورید
و همچنین بیاد آورید که من شما را بر جهانیان و مردم زمان ایشان برتري دادم و شما را از محنت فرعونیان نجات دادم و از میان
شما پیغمبرانی برانگیختم و پادشاهانی از شما بسلطنت رسانیدم که در ازمنه خودشان بر همه جهان آنوقت حکومت میکردند اینک
با پیدایش اسلام براي آخرین بار فرصتی پیش آمده تا هر که خواهد از این فرصت بهرهمند گردد و هر که خواهد در گمراهی
پیشین خود بماند.
کشف الاسرار خواجه عبد اللّه انصاري در ذیل آیه مینویسد:
فرق میان بنی اسرائیل با امت محمّد صلّی اللّه علیه و آله این است: بآنها گفت نعمت مرا یاد دارید به اینان فرمود مرا یاد دارید
( اذکرونی اذکرکم. ( 47
ص: 25
[سوره البقرة ( 2): آیه 48 ] .... ص : 25
اشاره
( وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَۀٌ وَ لا یُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ ( 48
ترجمه و شرح .... ص : 25
خداوند متعال پس از آنکه نعمتهائی را که به بنی اسرائیل داده یادآوري نمود آنان را بسبب کفر و ناسپاسی از روز قیامت و روز
جزا برحذر میدارد و یک اصل بزرگ اسلامی را بازگو میکند و آن اصل این است که هر کس وبال کار خویش را میکشد و
دادگري مطلقی در کار است زیرا باو دانش و اراده بخشیدهاند ناچار توان کار خویش را باید بدهد و باو این اندازه فرصت دادهاند
تا بتواند بخودي خود سرنوشتی را که میخواهد بر گزیند، و براهی که میخواهد برود و همچنین ارشاد بسرّي از اسرار نشئه قیامت و
حساب است بدین معنی نوامیس جهان طبیعت هرگز در آن نشئه تأثیري نخواهد داشت زیرا وابسته بمبادي و علل تدریجیّه نبوده و
مقرون به تبدل که از لوازم ذاتی جهان طبیعت است نخواهد بود اینک میفرماید:
بترسید و به پرهیزید از آن روز که کسی بجاي دیگري مجازات نمیشود ص: 26
هیچکس نمیتواند عذاب آن روز را از دیگري دفع کند و میانجیگري و شفاعت از کسی پذیرفته نمیشود که میگوئید پدران ما
پیغمبراناند و هر گناهی بکنیم آنها ما را شفاعت خواهند کرد اندیشه درست نیست و همچنین غرامت و بدل از کسی قبول
صفحه 34 از 257
نمیشود و ایشان براي دفع عذاب کمک و یاري نمیشوند و روزي است که کسی یاري و نصرت دیگري را نمیکند.
48 ) ص: 27 )
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 27
آل یعقوب آورید از نعمتم یاد یعنی شکر آن در حضرتم
بر شما دادم ز نعمتها فزون هم فزونی ز اهل عالم در شئون
می بترسید از چنان روزي مگر نیست نفسی کافی از نفس دیگر
فاقد شیء شد از نفسی کفاف ندهدش نفس دیگر بی اختلاف
نه شفیعی باشدش در داوري تا کند زو در معاصی یاوري
نه از او گیرند در فعلی عوض میکشد درد آنکه خود دارد مرض
حشر گردد هر کسی بر خوي خویش نشنود از دیگري کس بوي خویش
ناصري نبود یکی آن روزشان که بدند از محنتی دلسوزشان
بهر اسرائیلیان افضال حق هست یاد از جلوه افعال حق
هست تکرار از پی الطاف و برّ تا برند از وجه ظاهر پی بسرّ
روز افعال آورند اندر صفات و ز صفات آرند رو بر وجه ذات
شرح این بگذشته گرداري بیاد یاد نعمت گر کنی یابی مراد
ترسد او از روز وا نفسا که خود داند اندر خود جزاي نیک و بد
هست هر نفسی بجاي خویشتن در عمل یابد جزاي خویشتن
نیست هیچ اندازه کسرا کز حدش بگذرد یا قاصدي از مقصدش
تا که جاي آنکه گیرد دست غیر نفسی اندر سلب شر و جلب غیر
یوم لا تجزي نباشد کس بکس هست هر نفسی بفکر خویش و بس
نیست کس را شافعی یا ناصري یا که فعلی را عوض از قاصري
(47 -48)
ص: 28
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 28
قوله تعالی اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ ذکر- یاد کردن و یاد آوردن خواه با زبان باشد یا با قلب و هر دو خواه بعد از نسیان باشد یا از ادامه ذکر و
بقرآن نیز ذکر گویند بخاطر اینکه مواعظ و علوم آخرت را یاد میدهد چنانکه در آیه 27 سوره رعد میفرماید:
أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ.
و از این ماده است:
ذکري- یعنی ذکر زیاد که از واژه ذکر رساتر و بلیغتر است چنانکه در آیه 55 سوره ذاریات میفرماید:
فَإِنَّ الذِّکْري تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِینَ.
صفحه 35 از 257
تذکره- بمعنی پند دادن و چیزي را بیاد کسی آوردن است چنانکه در آیه 55 سوره عبس میفرماید:
کَلَّا إِنَّها تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ ذَکَرَهُ تذکر- بمعنی یاد آوري است چنانکه در آیه 7 سوره آل عمران میفرماید:
وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ- و یذکّر در اصل یتذکر بوده است یعنی جز صاحبان خرد پند نیاموزند. أنوار العرفان فی تفسیر القرآن،
ج 2، ص: 29
مذکور- یعنی ذکر شده چنانکه در آیه 1 سوره انسان میفرماید:
هَلْ أَتی عَلَی الْإِنْسانِ حِینٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً و این ماده در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن
جمله است:
1) بمعنی کار نیکو و اطاعت چنانکه در آیه 152 سوره بقره میفرماید: )
فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ یعنی براي خشنودي من عمل صالح و کار شایسته انجام دهید تا من نیز بشما پاداش نیکو عطا کنم.
2) بمعنی یاد کردن بزبان چنانکه در آیه 200 سوره بقره میفرماید: )
فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْراً یعنی الذکر باللّسان.
3) بمعنی یاد کردن بقلب چنانکه در آیه 135 سوره آل عمران میفرماید: )
وَ الَّذِینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَۀً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ یعنی ذکروا فی قلوبهم المقام بین یدیه انّه یسائلهم.
4) بمعنی یادآوري موضوع و سرگذشت چنانکه در آیه 42 سوره یوسف میفرماید: )
اذْکُرْنِی عِنْدَ رَبِّکَ.
5) بمعنی مخالفت و نگهداري چنانکه در آیه 63 سوره بقره میفرماید: )
خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْکُرُوا ما فِیهِ یعنی احفظوا ما فی التوراة من الامر و النهی. ص: 30
6) بمعنی پند دادن چنانکه در آیه 44 سوره انعام میفرماید: )
فَلَمَّا نَسُوا ما ذُکِّرُوا بِهِ فَتَحْنا عَلَیْهِمْ أَبْوابَ کُلِّ شَیْءٍ یعنی ما وعظوا به.
7) بمعنی بزرگواري و شرافت چنانکه در آیه 44 سوره زخرف میفرماید: )
وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَکَ وَ لِقَوْمِکَ یعنی اي رسول گرامی بدانکه قرآن براي تو و مؤمنان قومت مایه شرف و بزرگواري و بلندي است.
8) بمعنی خبر چنانکه در آیه 168 سوره صافات میفرماید: )
لَوْ أَنَّ عِنْدَنا ذِکْراً مِنَ الْأَوَّلِینَ:
یعنی کافران گویند اگر ما باخبار رسولان پیشین واقف بودیم البته از بندگان خالص خدا میشدیم.
9) بمعنی وحی چنانکه در آیه 5 سوره مرسلات میفرماید: )
فَالْمُلْقِیاتِ ذِکْراً یعنی وحیا.
10 ) بمعنی قرآن چنانکه در آیه 9 سوره حجر میفرماید: )
إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ.
11 ) بمعنی تورات چنانکه در آیه 7 سوره انبیاء میفرماید: )
فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ یعنی اهل التوریۀ.
12 ) بمعنی لوح محفوظ چنانکه در آیه 105 سوره انبیاء میفرماید: )
وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ یعنی بعد اللّوح المحفوظ. ص: 31
13 ) بمعنی بیانگر چنانکه در آیه 1 سوره ص میفرماید: )
صفحه 36 از 257
وَ الْقُرْآنِ ذِي الذِّکْرِ یعنی سوگند بقرآن که بیانگر حقایق هستی است.
14 ) بمعنی اندیشیدن چنانکه در آیه 87 سوره ص میفرماید: )
إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ یعنی این قرآن کتابی نیست جز آنکه در بارهاش تدبر و تفکر نمایند.
15 ) بمعنی نمازهاي پنجگانه چنانکه در آیه 239 سوره بقره میفرماید: )
فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللَّهَ کَما عَلَّمَکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ یعنی الصلوات الخمس.
16 ) بمعنی نماز جمعه چنانکه در آیه 9 سوره جمعه میفرماید: )
فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللَّهِ یعنی صلاة الجمعۀ وحدها.
17 ) بمعنی توحید چنانکه در آیه 124 سوره طه میفرماید: )
وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِي:
یعنی هر کس از پذیرش توحید و وحدانیت من روي گردان شد همانا در دنیا معیشت او تنگ میشود.
18 ) بمعنی پیغامبر چنانکه در آیه 2 سوره انبیاء میفرماید: )
ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ یعنی من رسول.
، قوله تعالی وَ اتَّقُوا یَوْماً یوم- روز، از طلوع فجر تا غروب آفتاب، مدتی از زمان، دوره، مرحله، أنوار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 2
ص: 32
روزگار چنانکه در آیه 259 سوره بقره میفرماید:
قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ.
و جمعش ایام است که در اصل ایوام بوده و او بدل بیاء شده چنانکه در آیه سوره یونس میفرماید:
إِنَّ رَبَّکُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فِی سِتَّۀِ أَیَّامٍ.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی متعددي بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی روزي از روزهاي ششگانهاي که پروردگار عالم جهان هستی را آفرید چنانکه در آیه 9 سوره فصّلت میفرماید: )
قُلْ أَ إِنَّکُمْ لَتَکْفُرُونَ بِالَّذِي خَلَقَ الْأَرْضَ فِی یَوْمَیْنِ.
یعنی اي رسول گرامی بمشرکان بگو که آیا شما بخدائی که جهان را در دو روز (دو دوره) آفرید کافر میشوید؟
2) بمعنی روزي است از روزهاي عالم دنیا چنانکه در آیه 5 سوره سجده میفرماید: )
یُدَبِّرُ الْأَمْرَ مِنَ السَّماءِ إِلَی الْأَرْضِ ثُمَّ یَعْرُجُ إِلَیْهِ فِی یَوْمٍ کانَ مِقْدارُهُ أَلْفَ سَنَۀٍ مِمَّا تَعُدُّونَ.
3) بمعنی روز قیامت چنانکه در آیه 56 سوره یس میفرماید: )
الْیَوْمَ نَخْتِمُ عَلی أَفْواهِهِمْ یعنی روز قیامت روزي است که بر دهان کافران مهر خموشی مینهیم.
4) بمعنی هنگام چنانکه در آیه 15 سوره مریم میفرماید: ص: 33 )
وَ سَلامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ یَمُوتُ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیا
5) بمعنی روزي است که رومیان بر پارسیان پیروز شدند و یا بمعنی روز صلح حدیبیّۀ است چنانکه در آیه 4 و 5 سوره روم ).
میفرماید:
وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ.
6) بمعنی روز طلوع آفتاب از مغرب چنانکه در آیه 158 سوره انعام میفرماید: )
یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیاتِ رَبِّکَ.
صفحه 37 از 257
از جمله آیات خدا طلوع آفتاب از جانب مغرب است.
ص: 34
توضیحات .... ص : 34
1) قوله تعالی یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ. )
در اینکه چرا این جملات با اینکه در چند آیه قبل ذکر گردیده بود مجددا در این آیه نیز گفته شده است مفسرین در وجه تکرار
این جملات وجوهی نقل کردهاند که ما بنحو اختصار به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
برخی از مفسرین نوشتهاند: این تکرار بخاطر تأکید است چنانکه گفته میشود اذهب اذهب یا میگویند العجل العجل از این رو در
سوره الرحمن آیه فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَ ذِّبانِ نیز بمنظور تذکر نعمت بسیار مکرر ذکر گردیده است عدهاي معتقدند که این تکرار
بخاطر تهییج احساس یهود بوده که بآنها یاد آوري میکند که سوابق تاریخ شما مردم یهود مدینه غیر از عربهاي ساکن آنجا است
زیرا سوابق تاریخی و نژادي شما نشان میدهد که نعمتهاي بیشتري نصیبتان بوده و شخصیت والا و ارزشمندي را دارا بودهاید لذا
براي شما سزاوارتر است که باین نهضت تازه و تحول بزرگ به پیوندید و از دیگران پیشقدم باشید و اگر بسوابق تاریخی و امتیازات
ملی خود علاقهمند نیستید از آینده و روز جزا بترسید و باسلام مخالفت نکنید.
بعضی گفتهاند خطاب اول راجع بموجودین زمان خطاب است از لحاظ وظیفه خود آنان و در آیه دوم اگر چه خطاب بهمان
موجودین زمان خطاب است لکن از جهت اسلاف آنها است و نعمتهائیرا که بر پدرانشان داده شده بود یاد آوري میکند. أنوار
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص: 35
برخی میگویند: در خطاب اول نعمتها اجمالا بیان شده ولی در دومی تفضیلا.
عدهاي از مفسرین نوشتهاند آیات مکرّرة در قرآن زیاد است لکن هر یک بموقع نزول خود داراي حکمت و مزایائی بوده است این
دو آیه نیز ممکن است در دو موقع نازل شده و داراي دو حکمت متفاوتی میباشد لذا اشکالی در تکرار آن نیست.
و امّا در وجه فضیلت بنی اسرائیل بر عالمین با اینکه پیغمبر اسلام افضل انبیاء، و اوصیاء او افضل اوصیاء، و کتاب و دین او افضل
کتب، و ادیان و امت او افضل امتها میباشند چند وجه گفتهاند:
بعضی گفتهاند با توجه بآیات قرآن روشن میشود که مقصود برتري آنها از افراد سرزمین خویش در همان زمان حضرت موسی علیه
السّلام است.
بعضی از مفسرین نوشتهاند که مراد از عالمین جمع کثیري از مردمند نه همه آنها.
برخی میگویند اطلاق افضلیت با یک فضیلت هم سازش دارد و بنی اسرائیل هم در یک یا چند فضیلت از دیگران افضل بودهاند
اگر چه در بسیاري از فضائل دیگران از آنها افضل بودهاند.
از ابی عالیه نقل شده که وي گفته یعنی خداوند بنی اسرائیل را بسبب قرار دادن سلطنت و پیغمبري و نزول کتاب در بین آنان بر
مردم زمانی که در آن زندگی میکردند برتري داد چونکه هر زمانی داراي عالمی است.
قتادة و مجاهد نیز این نظریه را پذیرفتهاند.
قوله تعالی وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَفاعَۀٌ.
مفسرین در ذیل این آیه که میفرماید: در قیامت از هیچکس شفاعت پذیرفته ص: 36
نمیشود نوشتهاند که: حکم این آیه مخصوص به یهود است زیرا آنان میگفتند ما فرزندان پیغمبران هستیم و پدران ما ما را شفاعت
میکنند و عیسی فداي معاصی مردم گردیده و بجاي آنها بدار آویخته شده است و آنها باتکاء این مطلب در انجام گناه جسور
صفحه 38 از 257
میشدند لذا خداوند متعال در این آیه آنها را از این بابت نا امید کرده و بآنها خبر داده که در قیامت هیچ فردي بحال فرد دیگري
نمیرسد و شفاعت هیچ فردي پذیرفته نخواهد شد تا اینکه حقوق هر صاحب حقی گرفته شود، و بدینوسیله یهود را از مطامع و
خیالات واهی مأیوس نموده و از مجازات تکذیب پیامبر اسلام و تضییع حقوق بندگان بامید شفاعت پدران و پیشینیانشان نا امید
ساخته و صریحا فرموده که راهی بجز برگشت از کفر و الحاد و ورود بدسته پیروان و اطاعت کنندگان اوامر پروردگار وجود ندارد
اما شفاعت پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله امري است مسلم و غیر قابل انکار بین همه مسلمانان و اگر اختلافی وجود دارد مربوط
به کیفیت شفاعت است نه باصل شفاعت لذا ما امامیّۀ معتقدیم که پیغمبر اکرم و اصحاب منتجبین او و ائمه طاهرین علیهم السّلام و
صالحین از مؤمنان گناهکاران را شفاعت میکنند و خداوند بشفاعت آنان بسیاري از خطا کاران را نجات میبخشد بشرط اینکه با
ایمان صحیح و خدا پسند وارد صحنه قیامت گردند و از گناهانی که سلب شایستگی شفاعت را میکند بر کنار باشند (نه افراد
گمراهی که اصلا عملی ندارند و با پیامبران و دستورات آنها مخالفت میکردند) لذا شفاعت در اسلام با آنچه در مسیحیّت دیده
میشود فرق بسیار دارد.
و امّا آیات مربوط بشفاعت بر دو قسم است:
یک دسته مطلق شفاعت را نفی میکند و دسته دیگر شفاعت را مقید باذن و رضایت و اجازه حق تعالی مینماید اما روي قواعد
اطلاق و تقیید آیات مقیده مقدم ص: 37
است بلکه روي قواعد نص و ظاهر نص مقدم میباشد و آیات دسته اول ظاهر در نفی مطلق و دسته دوّم نص در ثبوت مقیّد است.
قطع نظر از همه اینها آیات نافیه شفاعت در بیان این است که فرداي قیامت اختیارات از همه افراد سلب میشود امر، امر خدا و فرمان،
فرمان اوست و اگر خدا بخواهد کسی را بخاطر خدمت به پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین یا ذرّیه آنها یا بعالم و مؤمنی و یا بمقدسات
دینی کسی را به بهشت بهبرد احدي نمیتواند اعتراض کند و معنی شفاعت هم همین است بعلاوه همه آیات نافیه شفاعت مربوط
بکفار و اهل ضلالت است اما نسبت باهل ایمان دلیلی بر نفی آن نداریم و صاحب اطیب البیان نیز این نظریه را پذیرفته است.
ص: 38
روایات .... ص : 38
1) امام حسن عسکري در تفسیر آیه یا بَنِی إِسْرائِیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ فرمودند: یعنی اي بنی اسرائیل بیاد آرید )
زمانی که موسی و هارون را نزد پدران و پیشینیان شما فرستادیم که آنها را راهنمائی کنند و از آنها به نبوت محمّد صلّی اللّه علیه و
آله و امامت علی و ائمه طاهرین علیهم السّلام عهد گرفتیم و گفتیم اگر بعهد خود وفا کنید در بهشت پادشاهانی هستید و شما را بر
مردم زمان خودتان برتري خواهیم داد و برتري دنیائی شما همین است که بوسیله ابر بر سر شما سایه افکندیم و مرغ بریان و ترنجبین
بر شما فرستادیم و شما را از دوازده چشمه که از سنگی ظاهر نمودیم سیراب کردیم و براي عبور شما و نجات از شر فرعونیان و
دشمنانتان دریا را خشکاندیم تا شما سالم مانده و فرعونیان هلاك شدند و با این چیزها شما را از مردم زمان خودتان که طریقه آنها
بر خلاف مذهب شما بود برتري دادیم و این معامله و رفتاري که با پیشینیان شما شد بخاطر آن بود که آنها ولایت محمّد صلّی اللّه
علیه و آله و آل او را پذیرفتند اینک که شما در عصر و زمان این بعثت و ظهور نبوت میباشید سزاوارتر است که بعهد پدران خود
وفا نموده و ایمان بیاورید تا نعمتهاي بیشتري بشما عطا کنیم و بترسید از روز که در آن روز عذاب از شما دفع نمیشود و شفاعت
کسی قبول نمیگردد تا مرگ را بتأخیر اندازد و فدا هم نمیپذیرند که یکی را بجاي کسی دیگر بمیرانند و او را رها نمایند.
2) امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند: )
آن روز روز مرگ است و فداء و شفاعت قبول نمیشود ولی در قیامت ما ص: 39
صفحه 39 از 257
ائمه در اعراف که مکانی است بین جهنم و بهشت توقف میکنیم و شیعیان خود را از جهنم و عرصات آن نجات میدهیم و ناصبیها
و دشمنان ما آل محمّد را فداء دوستان ما قرار میدهند و آنها را به بهشت، و دشمنان خویش را به جهنّم خواهیم فرستاد.
3) تفسیر قمی از امام جعفر صادق علیه السّلام در تفسیر آیه مبارکه: وَ لا تَنْفَعُ الشَّفاعَۀُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ روایت نموده که آن )
حضرت فرمودند: هیچیک از پیامبران و رسولان نمیتوانند شفاعت بکنند مگر پس از آنکه خدا بآنان اذن دهد جز رسول مکرم زیرا
پروردگار پیش از روز قیامت در باره شفاعت اهل ایمان باو اجازه فرموده است لذا ولایت بر شفاعت از شؤون رسول اکرم صلّی اللّه
علیه و آله و اوصیاء او میباشد و سپس براي سایر انبیاء و پیغمبران خواهد داد.
4) تفسیر عیاشی از عبیدة بن زراره روایت کرده که شخصی از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال کرد از اینکه آیا مؤمن میتواند )
شفاعت کند گنهکار را حضرت فرمود آري و نیز شخص دیگر که در حضور حضرت بود عرض کرد آیا مؤمنان نیز بشفاعت محمّد
صلّی اللّه علیه و آله نیازمندند حضرت فرمود بلی زیرا براي مؤمنان نیز لغزشها و گناهانی خواهد بود و هرگز کسی در روز قیامت از
شفاعت محمّد صلّی اللّه علیه و آله بینیاز نخواهد بود.
5) تفسیر عیاشی از احد الصادقین علیهما السّلام در تفسیر آیه شریفه عَسی أَنْ یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقاماً مَحْمُوداً روایت نموده که آن )
حضرت فرمودند مراد ولایت بر شفاعت است.
6) مرحوم شیخ صدوق در کتاب امالی از امام رضا از آباء گرام خود علیهم السّلام از امیر المؤمنین علیه السّلام از رسول اکرم صلّی )
اللّه علیه و آله روایت نموده: هر که ایمان بحوض ص: 40
کوثر نیاورد خدا او را نزد حوض کوثر بر من وارد نخواهد فرمود و نیز هر که بشفاعت، من ایمان نیاورد آفریدگار او را هرگز
بشفاعت من نایل نفرماید و نیز فرمودند همانا شفاعت من در باره گنهکاران از اهل ایمان است و اما نیکان و نیکوکاران از مؤمنان
باکی بر آنان نخواهد بود.
7) در کتاب خصال از امیر المؤمنین علی علیه السّلام روایت نموده که پیغمبر فرمودند سه طایفه نزد پروردگار شفاعت میکنند و )
شفاعت آنان پذیرفته میشود پیغمبران، علماء، شهداء، یعنی آنکه در راه نشر دین اسلام بدرجه رفیع شهادت نائل گشتهاند.
8) امام رضا علیه السّلام در تفسیر آیه وَ لا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضی فرمودند: )
یعنی هرگز شفعاء از طرف خدا در باره گنهکاران شفاعت نخواهند کرد مگر در باره آنکه داراي دین مرضی بوده و با ایمان باشند.
9) در خصال از امام رضا علیه السّلام از آباء گرامش از رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله روایت نموده که روز قیامت خدا در باره )
مؤمنان بذل رحمت میفرماید و آنان را بر گناهان خودشان آگاه ساخته و سپس آنان را عفو میکند بطوریکه هیچیک از پیغمبران و
فرشتگان بر گناهان آنان آگاه نشوند و سپس گناهان و لغزشهاي آنها را بحسنات تبدیل میفرماید:
10 ) در امالی از امام جعفر صادق علیه السّلام نقل گردیده هنگامیکه روز قیامت شود خداوند متعال چنان رحمت خود را منتشر )
میسازد که حتی شیطان هم در رحمت او طمع میکند.
ص: 41
تجزیه و ترکیب .... ص : 41
قوله تعالی اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتِی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ اذکروا فعل امر مبنی بر توبیخ نعمتی- اسم مصدر و اضافه بضمیر متکلم انعمت علیکم
خطاب بجامعه یهود وَ أَنِّی فَضَّلْتُکُمْ عَلَی الْعالَمِینَ جمله بیان نعمتهاي پروردگار است ف ّ ض لتکم فعل ماضی و ضمیر مفعول علی
العالمین علی حرف تعدیه العالمین جمع عالم وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً- اتّقوا فعل امر و جمع و مصدر آن اتقاء
است یوما ظرف زمان و منصوب بظرفیت و یا بنزع حرف جرّ و مفرد و نکره لا تجزي نفس جمله بصورت نفی و مجرد نفس مفرد و
صفحه 40 از 257
نکره واقع در سیاق نفی عن نفس جار و مجرور مفرد و نکره شیئا صفت مشبهه مفرد نکره مفعول وَ لا یُقْبَلُ مِنْها شَ فاعَۀٌ- لا یقبل
جمله معطوف و نافیه و بهیئت مجهول و اسم مصدر آن قبول است منها ضمیر مجرور راجع بنفوس بشر است شفاعۀ- اسم مصدر،
مفرد، نکره واقع در سیاق نفی است وَ لا یُؤْخَ ذُ مِنْها عَدْلٌ- لا یؤخذ جمله معطوف و مضارع مجهول و مصدرش اخذ است و ضمیر
مجرور منها راجع بنفوس خبیثه کافران است عدل صفت مشبهۀ و مفرد و نکره وَ لا هُمْ یُنْ َ ص رُونَ جمله اسمیۀ و نافیه و ضمیر فصل
براي تأکید است و بهیئت مضارع مجهول و اسم مصدر آن نصرت است.
ص: